عرفان و فاطمه
بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست من سوخته ام در تب ، آنقدر که امروز بین من و خورشید دگر فاصله ای نیست غمدیده ترین عابر این خاک منم من جز بارش خون چشم مرا مشغله ای نیست در خانه ام آواز سکوت است ، خدایا مانند کویری که در آن قافله ای نیست می خواستم از درد بگوییم ولی افسوس در دسترس هیچکسی حوصله ای نیست شرمنده ام از روی شما بد غزلی شد هرچند از این ذهن پریشان گله ای نیست
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |

- آواره رفــاقـــت
- عـــاشـــق تـــنـــهـــا
- عــشــق بــرا زنــــدگـــی
- مـــــــــــطــــــــــالــــــــــب عـــــــــاشقانه
- I LOVE YOU
- دفتر زندگی
- bmw123456789
- ساعت رومیزی ایینه ای
- رقص نور لیزری موزیک
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
::.
عـــــــــــش
<-PollItems->
<-PollName->
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 4
بازدید کل : 11006
تعداد مطالب : 16
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1
کد این آهنگ